داستان جالب و گرفتن نتیجه ی اخلاقی


غریـــــــــــــــــــــــــــــــــب اشــــــــــــــــنا

 روزی پسر دانشجویی عاشق یکی از هم کلاسیاش شد اما مدتی عشقش رو مخفی کرد و ب دختره چیزی نگفت بالاخره ی روز تصمیم گرفت با دختره حرف بزنه رفت پیش دختره و بهش پیشنهاد ازدواج داد دختر هم با داد و فریاد بهش کلی بد و بیراه گفت و تاکید کرد اگه ی بار دیگه مزاحمش بشه ب حراست میگه پسره هم از اون روز ب بعد دیگه مزاحم دختره نشد فرداش دختره جزوه ی پسره رو قرض میگیره و توش یادداشتی میزاره ک(منو ببخش بخاطر دیروز با بی ادبی جوابتو دادم منم دوست دارم عزیزم لطفا ی روز بیا با هم صحبت کنیم و مشکل و حل کنیم) اما متاسفانه از اون روز تا الان پسره نه دختره رو تحویل گرفت نه هیچوقت اونو دید خلاصه هر دو شون فارغ التحصیل شدن و ازدواج کردن و هر کدوم سر ی کاری رفتند 

نتیجه ی اخلاقی این داستان/ پسرا هیچوقت لای جزوه و کتاب را باز نمیکنند!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:عکس,عکس زیبا,عکس عاشقونه,ساعت 13:29 توسط sh pishrOo| |


Power By: LoxBlog.Com

head>